پاییز زرد هم که خجالت نمیکشد
رحمی به باغ رو به زوالم نمی کند
آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چه کار؟!
وقتی که سنگ ،رحم به بالم نمی کند
مبهوت مانده ام که چرا چشمهای شب
این اولین شب است که بوی خیال تو
درگـیر فکـرهای محـالم نمی کند
حالا که روزگار قشنـگ و مدرنتـان
جز انفـعال شـامل حالـم نمی کند ،
حتی سکـوت آیـنـه لالـم نمی کند.