.
.

 

میگن آدمی با عشق نفس می‌کشه... با امید زنده است... میگن قلب آدمها با عشق زنده است... آرزو می‌کنم همیشه زنده باشین !
نمی‌دونم من هم زنده حساب می‌شم یا نه؟  سال نفس کشیدن و زندگی نکردن کم دردی نیست...
به دنیا اومدیم که نفس بکشیم ولی هوا رو از ترس آلوده شدن توی سینه حبس کردیم... اونقدر که هوای تازه رو به کل یادمون رفت...
به دنیا اومدیم که پرواز کنیم ولی به دلِ خودمون هم رحم نکردیم و پـرِ پروازش رو از ترس اینکه پرواز کنه و روی بوم دیگه‌ای گرفتار شه قیچی کردیم... ترسیدیم بره و برنگرده ولی یادمون نبود دلِ تنها هم طاقت نمی‌آره و بالاخره از غصه می‌میره... اینجوری شد که دلمون رو هم از ترس نباختن یه جور دیگه باختیم...
به دنیا اومدیم که با قلب‌های تـپـنـده‌مون حیات ببخشیم... ولی ما حتی از شدت تپشهای قلب خودمون هم می‌ترسیدیم ! ما آدمها اونقدر ترسو هستیم که فرار می‌کنیم، حتی از تپشهای عشق در قلب خودمون....
به دنیا اومدیم تا با چشمهامون حقیقت رو بگیم... ولی هیچوقت جرأت نکردیم توی چشمای اونی که با حضورش روحمون رو به پرواز در می‌آورد نگاه کنیم.... هیچوقت جرأت نکردیم با چشمهامون راست بگیم !
به دنیا اومدیم تا حرف بزنیم ولی درست همون موقع که باید حرف می‌زدیم لال شدیم... و وقتی می‌رفت آهسته زیر لب می‌خوندیم : عمر من بود او که از پیشم گذشت...
به دنیا اومدیم که با دستهامون شور زندگی ببخشیم و  با چشمهامون عشق ... ولی نه دستهامون گرما داشت و نه چشمهامون جسارت...
به دنیا اومدیم که با عشق زندگی کنیم ولی علیرغم همه نفس کشیدن‌ها اصلاً زندگی نکردیم ... چون نه تو تونستی بگی منو کم داری .. و نه من جرأت کردم بهت بگم خیلی غم دارم
.......................................

همیشه زنده باشین
! 

نظرات 1 + ارسال نظر
سا را شنبه 18 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 10:09 ق.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد